بندهای حل اختلاف چند لایه ویژگی مشترک توافقنامه های داوری مدرن است. معمولا, اینها مقرر میدارند که طرفین قرارداد تا زمانی که مراحل پیشنیاز خاصی را رعایت نکرده باشند، از ارجاع اختلاف به داوری منع میشوند. (به اصطلاح "شرایط سابقه” به داوری). با این حال, با وجود شخصیت ظاهراً ساده آنها, قابل اجرا بودن بندهای چند لایه حل اختلاف اغلب نامشخص است و گاهی اوقات می توان به چالش کشید., اجازه دادن به یک طرف برای ارائه یک اختلاف به داوری بدون رعایت آنها. در واقع, ماهیت مبهم و مشکل دار این بندها باعث شده است که برخی از محققین این موضوع را به عنوان "باتلاق غم انگیز".[1]
در نهایت, این سوال که آیا شرط حل اختلاف چند لایه الزام آور است باید به صورت موردی تعیین شود., بسته به عبارت خاص موافقتنامه داوری و همچنین تصمیم قانون متعلق به قرار داد. در حالی که همیشه مهم است که با یک شرکت متخصص حقوقی هنگام برخورد با چنین موضوع ظریفی مشورت کنید, تعداد انگشت شماری از اصول راهنما را می توان از روش هایی که دادگاه ها و دادگاه ها قبلاً به این مسئله پرداخته اند به دست آورد..
قطعیت شرایط
شاید از همه مهمتر, شرایط هر بند حل اختلاف چند لایه باید به اندازه کافی مطمئن باشد که قابل اجرا باشد. همانطور که یک دادگاه انگلیسی در اوه, چنین بند "باید باشد با ارجاع به معیارهای عینی به اندازه کافی روشن و قطعی است […] بدون نیاز به توافق بیشتر طرفین."[2]
همینطور, توافق در سولامریکا, که معتقد بود که "قبل از ارجاع به داوری, [احزاب] تلاش خواهد کرد تا با میانجیگری اختلاف را به صورت دوستانه حل و فصل کندغیرقابل اجرا بود زیرا به هیچ فرآیند میانجیگری خاصی اشاره نمی کرد یا حتی دستورالعملی برای انتخاب میانجی ارائه نمی کرد..[3] اصل موضوع این است, حتی اگر تعهدی برای رعایت بند حل اختلاف چند لایه پیدا شود, تشخیص اینکه آیا طرفین از آن تبعیت کرده اند یا خیر، تقریباً غیرممکن خواهد بود.
یک گزینه برای جلوگیری از مسائل مشابه مراجعه مستقیم به مجموعه قوانین حل اختلاف جایگزین خاص یا ارائه دهندگان خاص این خدمات است, مانند مرباجات یا سرو. بندهایی که این کار را انجام می دهند به طور قابل توجهی بیشتر به عنوان شرایط الزام آور برای طرفین در نظر گرفته می شوند..
با این حال, سطوح قبل از داوری که شامل رویههای موقتی میشود نیز میتواند الزامآور باشد. در مورد تونل کانال, برای مثال, یک الزام برای تعیین کارشناسی موقت قبل از شروع داوری الزام آور بود.[4] آنچه بسیار مهم است این است که یک بند حل اختلاف چند لایه به اندازه کافی واضح باشد که توسط دادگاه ها با استناد به معیارهای عینی اجرا شود.. همینطور, کیالی اهمیت «فرموله کردن[شمشیر] انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر” در چنین بند.[5]
الزامات مذاکره با حسن نیت
در مسیری مشابه, دادگاهها در تعدادی از حوزههای قضایی اعلام کردهاند که صرف توافقها برای مذاکره به دلیل عدم اطمینان ذاتی در شرایط آنها غیرقابل اجرا هستند..[6] همین امر در مورد هر توافقی برای استفاده از بهترین تلاش ها برای حل و فصل دوستانه اختلاف قبل از داوری یا تلاش برای انجام آن با حسن نیت صادق است.. هنگام تهیه پیش نویس بندهای حل اختلاف چند لایه باید از این عبارات اجتناب شود زیرا ذاتاً نامشخص هستند., و برخی از دادگاه ها و دادگاه های داوری قادر به اجرای آنها نیستند.
برای نشان دادن این نکته, دادگاه نیویورک در مورد سالن موکا که "حتی زمانی که از یک قرارداد خواسته میشود که صراحتاً شرطی را تفسیر کند که یکی از طرفین باید بهترین تلاش خود را به کار گیرد., مجموعه ای روشن از دستورالعمل ها برای سنجش بهترین تلاش های یک طرف برای اجرای چنین بند ضروری است.".[7]
یک استثنای قابل توجه از این اصل، مورد استرالیا است United Group Rail Services Ltd., جایی که یک الزام برای نگه داشتنمذاکرات واقعی و با حسن نیت» لازم الاجرا تشخیص داده شد.[8] این نشان می دهد که در شرایط خاص, حتی یک توافق برای مذاکره با حسن نیت همچنان می تواند قابل اجرا باشد.
زبان اجباری
یک عنصر کلیدی دیگر از بند حل اختلاف چند لایه الزام آور، استفاده از زبان اجباری مانند «باید” برای اتصال طبقات. در غیر این صورت, دادگاه ها و دادگاه ها به این خطر می رسند که طبقات یک بند حل اختلاف چند لایه اختیاری است, در نتیجه به طرفین اجازه می دهد تا آنها را دور بزنند.
مثلا, در پرونده شماره ICC. 4230, بندي به زبان فرانسه كه «کلیه اختلافات مربوط به این قرارداد ممکن است به صورت دوستانه حل و فصل شود” به عنوان استفاده از کلمه غیر الزام آور شناخته شدممکن است” نشان داد که این یک گزینه است اما یک تعهد نیست. دادگاه تشخیص داد که ماهیت اجباری یک ردیف قبل از داوری باید "به صراحت اشاره کرد."[9]
با این اوصاف, حتی بندهای چند لایه حل اختلاف با زبان اجباری ممکن است گاهی اوقات اجرا نشوند. چنین تصمیمی بود حکم دادگاه عالی فدرال سوئیس, که توافقنامه ای را تحت عنوان فدراسیون بین المللی مهندسین مشاور (به طور معمول به عنوان FIDIC) 1999 شرایط قرارداد.[10] به خصوص, شرایط قرارداد ایجاب می کرد, قبل از داوری, یک اختلاف به هیئت داوری اختلاف ارجاع می شود. با این حال, دو سال پس از اینکه شاکی اخطاریه ای مبنی بر قصد آن را صادر کرده بود, چنین هیئتی هنوز تشکیل نشده بود. دیوان عالی در نظر گرفت که مدت طولانی که بدون اینکه طرفین بتوانند از ردیف قبل از داوری پیروی کنند به این معنی است که نباید اجرا شود.. همچنین در آن مرحله بسیار بعید تلقی می شد که ردیف قبل از داوری بر احتمال داوری بعدی تأثیر بگذارد., بنابراین هدف خود را شکست می دهد.
این نشان می دهد که چگونه, در برخی از حوزه های قضایی, ممکن است بتوان بخشهایی از بندهای حل اختلاف چند لایه را دور زد، اگر تکمیل ردیفهای پیشنیاز غیرممکن باشد یا اگر آشکار باشد که ردیفهای پیشنیاز ناکارآمد خواهند بود..
همچنین باید در نظر داشت که بندهای حل اختلاف چند لایه گاهی الف بررسی رویه ای, و نه یک حوزه قضایی. به عبارت دیگر, عدم انطباق با بندهای چند لایه حل اختلاف ممکن است بر صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به اختلاف تأثیری نداشته باشد., اگرچه این بستگی به قانون حاکم بر توافقنامه داوری اساسی.
نتیجه
قابل اجرا بودن بندهای حل اختلاف چند لایه یک سوال ظریف است, تا حد زیادی به متن قرارداد خاص و قانون حاکم بر آن بستگی دارد. قابل اجرا باشد, یک بند حل اختلاف چند مرحله ای باید به زبان کافی تهیه شود تا دادگاه بتواند آن را با استناد به معیارهای عینی اجرا کند.. تمهیدات مبهم, مانند کسانی که سعی در ایجاد وظیفه برای مذاکره با حسن نیت دارند, اغلب به دلیل عدم اطمینان ذاتی در شرایط آنها اجرا نمی شوند. استفاده از زبان اجباری برای بندهای حل اختلاف چند لایه به همان اندازه مهم است.باید", اگر چه در شرایط خاص ممکن است هنوز از چنین ردیف های اجباری پیش از داوری اجتناب شود.
[1] ج. متولد و م. اسکیک, «یک مرداب غم انگیز» در سی. دیوید, تمرین فضیلت در داوری بین المللی (انتشارات دانشگاه آکسفورد 2015).
[2] Ohpen Operations UK Limited در مقابل Invesco Fund Managers Limited [2019] EWHC 2246 (TCC), [2019] BLR 576, ¶32.
[3] سولامریکا سیا. بیمه ملی S.A.. v Zurich Brasil Seguros S.A. [2012] EWHC 42 (کام), [2012] 1 نماینده لوید 275, ¶¶27-28.
[4] گروه تونل کانال با مسئولیت محدود. و دیگری مقابل Balfour Beatty Construction Ltd. [1993] AC 334, ص. 345-346.
[5] د. کیالی, قابل اجرا بودن بندهای حل اختلاف چند لایه, 27(6) مجله داوری بین المللی (2010), ص. 573-575.
[6] ج. بدنیا آمدن, داوری بین المللی تجاری (3rd edn., 2023), §5.08[آ].
[7] سالن موکا, وارز. v. جان میساک و همکاران. (1983) 94 2 دی پس از میلاد 761, پ. 763-764.
[8] United Group Rail Services Ltd. v شرکت راه آهن نیو ساوت ولز [2009] NSWCA 177, ¶ 28.
[9] پرونده شماره ICC. 4230, جایزه جزئی, p.1.
[10] 4A_124/2014 of July 7 2014, ص. 17-19.