داوری سرمایه گذار-دولت شامل سلب مالکیت غیر قانونی اغلب بر اعمال قوه مقننه یا مجریه یک ایالت متمرکز می شوند. در این پیکربندی, اعمالی مانند دستورات اجرایی یا قوانین نحوه سلب مالکیت یک دولت از سرمایه گذاران خارجی است.
به نوبه خود, یک نوع کمتر شناخته شده سلب مالکیت، مصادره قضایی است, که می توان آن را اینگونه تعریف کرد[تی]اخذ حقوق قراردادی و سایر حقوق مالکانه توسط مراجع قضایی".[1]
اعمال سلب مالکیت ناشی از قوه قضاییه یک کشور کمتر از اعمالی است که از قوه مجریه یا مقننه آن سرچشمه می گیرد.. این نادر بودن منطقی است, همانطور که دادگاه های داخلی قوانین یا دستورات اجرایی مصوب مجلس را اعمال می کنند. در بیشتر موارد, زمانی که چنین درخواستی منجر به سلب مالکیت شود, عموماً از خود قانون یا فرمان اجرایی ناشی می شود, به جای اعمال دادگاه از آن.
دادگاه در OAT Taftnet v اوکراین در مورد رابطه بین مصادره قضایی و سایر اشکال خلع ید به شرح زیر اظهار نظر کرده است:[2]
ممنوعیت سلب مالکیت غیرقانونی که معمولاً در قراردادهای سرمایه گذاری معاصر یافت می شود، عمدتاً مربوط به حمایت از حقوق مالکیت در برابر دولت است که از قدرت قانونگذاری یا اجرایی خود سوء استفاده می کند.. بنابراین بیشتر مربوط به اعمال اداری و قانونی است. این موضوع که آیا علاوه بر این، یک عمل خلع ید نیز می تواند منشأ قوه قضاییه باشد؟, در حالی که اصولاً تحت قوانین بین المللی و حمایت BIT مستثنی نشده است, یک اتفاق رایج نیست و بنابراین دیدگاه ها در این مورد کمتر توضیح داده شده است.
به عبارت دیگر, هر چند نسبتا غیر معمول, داوری سرمایه گذار-دولتی وجود دارد که رفتار قضایی خود به مصادره مصادره می شود, برخلاف یک قانون قانونی یا اجرایی.
سلب مالکیت قضایی در داوری سرمایه گذار-دولت به شدت مورد بحث است و اغلب با نفی عدالت. با وجود پیچیدگی آن, سلب مالکیت قضایی با تشکیل بالقوه مبنای ادعاهای سرمایه گذاران یا کمک به دولت ها در دور زدن چنین ادعاهایی ارزش عملی قابل توجهی دارد., علیرغم بحث های اساسی و عدم قطعیت های پیرامون آن.[3]
برای بررسی اجمالی مفهوم سلب مالکیت قضایی:
- ابتدا باید سلب مالکیت قضایی را از نفی عدالت تشخیص داد.
- ثانیا, فقدان الزام برای تکمیل راه حل های محلی در سلب مالکیت قضایی باید تحلیل شود, زیرا یکی از ویژگی های مهم سلب مالکیت قضایی است.
تمایز نفی عدالت و مصادره قضایی
مفاهیم از نفی عدالت و سلب مالکیت قضایی ارتباط نزدیکی با هم دارند, اگرچه متخصصان برجسته داوری سرمایه گذار-دولت تمایز آنها را زیر سوال برده اند.[4]
به گفته جی. Paulsson از, انکار عدالت با شرایط زیر مشخص می شود: "[r]امتناع از دسترسی به دادگاه برای دفاع از حقوق قانونی, امتناع از تصمیم گیری, تاخیر بی وجدان, تبعیض آشکار, فساد, یا تبعیت از فشارهای اجرایی."[5]
تعریف بسیار مشابهی توسط دادگاه ارائه شد آذینیان - مکزیک, در شرایط زیر: "در صورتی که دادگاه های مربوطه از طرح دعوی امتناع ورزند، منکر عدالت می شود, اگر آن را به تأخیر بیرویه بگذارند, یا اگر عدالت را به طور جدی ناکافی اجرا کنند."[6] نفی عدالت را می توان در موقعیت های بسیار بیشتری نسبت به سلب مالکیت قضایی یافت. از این رو, رسیدن به یک تعریف جامع قابل اجرا برای هر داوری سرمایه گذار-دولت دشوار است.
انکار عدالت معمولاً به رفتار رویهای بستگی دارد، اما میتواند با ساختار قضایی و حقوقی یک دولت نیز مشخص شود..[7] این است, از این رو, به تحلیل رفتار قضایی محدود نمی شود. متقابلا, سلب مالکیت قضایی صرفاً بر ماهیت مصادره کننده یک عمل قضایی متمرکز است.
توسعه انکار عدالت و دعاوی سلب مالکیت قضایی در داوری سرمایه گذار-دولت
نفی عدالت ریشه های قدیمی تری نسبت به مفهوم سلب مالکیت قضایی دارد, جزء حداقل استاندارد رفتاری است که طبق قوانین بینالملل عمومی برای افراد غیر اتباع ارائه میشود. همچنین در حفاظت دیپلماتیک مورد استفاده قرار گرفت.
برای مثال, نفی عدالت در تحلیل شد نیر - مکزیک که در 1926, پیروی از رویه قضایی مشابه قبلی, در شرایط زیر: "[من]آیا عبارت «انکار عدالت» مهم نیست’ به معنای گسترده ای که در مورد اعمال مقامات اجرایی و مقننه و همچنین اعمال دادگاه ها اعمال می شود., یا اینکه به معنای محدودی که آن را فقط به اعمال مقامات قضایی محدود می کند استفاده می شود".[8]
اهمیت انکار عدالت در داوری سرمایه گذار-دولت معاصر به حدی است که الگوی معاهده سرمایه گذاری دوجانبه ایالات متحده, در آن 2012 نسخه, به طور خاص مقاله ای را به آن اختصاص می دهد, که به صورت زیر نوشته شده است: "[f]هوا و رفتار عادلانه شامل تعهد به عدم انکار عدالت در جنایی است, مدنی, یا رسیدگی قضایی اداری مطابق با اصل دادرسی که در نظام های حقوقی اصلی جهان گنجانده شده است..
به طور قابل توجهی, نفی عدالت به عنوان مولفه ای توصیف شده است حقوق بین الملل عرفی و متصل به رفتار منصفانه و عادلانه استاندارد در تعداد قابل توجهی از احکام مربوط به داوری سرمایه گذار-دولت.[9]
سلب مالکیت قضایی در داوری های نسبتاً کمتر سرمایه گذار-دولت یافت شده است, اگرچه در پرونده های اولیه توسط دادگاه دعاوی ایران و ایالات متحده در مورد بحث قرار گرفت 1986 و توسط یک کمیسیون داوری فرانسوی-ایتالیایی در 1952.[10]
احکام داوری کلیدی سرمایه گذار-دولت در رابطه با انکار عدالت و سلب مالکیت قضایی
انکار عدالت
یک حکم شاخص مربوط به نفی عدالت است لوون - ایالات متحده, جایی که دادگاه, تحت NAFTA, تمایز نفی عدالت از مصادره قضایی را غیرضروری دانست.
در حالی که دادگاه در لوئین تشخیص داد که "[w]محاکمه سوراخ و حکم نتیجه آن آشکارا نادرست و بی اعتبار بود", از یافتن انکار عدالت خودداری کرد, به صورت زیر حکم می کند: "بر این اساس, نتیجه گیری ما این است که Loewen نتوانست راه حل های داخلی خود را دنبال کند, به ویژه گزینه دیوان عالی و آن, در نتیجه, لوئن نقض حقوق بین الملل عرفی و نقض NAFTA را نشان نداده است که پاسخگو مسئول آن است.."[11]
دادگاه در لوئین از یافتن انکار عدالت خودداری کرد زیرا راه حل های محلی تمام نشده بود.[12] به نوبه خود, نمونه ای از رای داوری سرمایه گذار-دولت که در آن منکر عدالت پیدا شد است شیر مقابل مکزیک, به عنوان راه حل های محلی در این مورد تمام شد. دادگاه به هیچ وجه متذکر شد: "[من]سخت است پذیرفت که Lion تمام راه حل های معقول و در دسترس را با چشم انداز معقولی برای برگرداندن انکار عدالت که متحمل شده بود، به پایان نرسانده است.."[13]
سلب مالکیت قضایی
در مورد سلب مالکیت قضایی در داوری سرمایه گذار-دولت, سایپم - بنگلادش یک حکم شاخص است. این موضوع حول محور نفوذ ارگان های قضایی بنگلادش و ابطال یک جایزه ICC است.. دادگاه ICSID دریافت که اقدامات دادگاههای بنگلادش با غیرقابل اجرا کردن حکم دادگاه بینالمللی کیفری، مصادره غیرمستقیم است., به این ترتیب سایپم از حقوق خود بر اساس قرارداد و قرارداد محروم می شود. که در سایپم, سلب مالکیت قضایی از نفی عدالت و مشخصاً توسط دادگاه مشخص می شود.[14] این حکم همچنین بسیار مهم است زیرا بیان میکند که خلع ید قضایی بدون رسیدن به آستانه بالای منکر عدالت قابل یافتن است..[15]
کرکی مقابل پاکستان رای داوری سرمایه گذار-دولت اضافی است که در آن سلب مالکیت در اقدامات قضایی پیدا شد, بدون توسل به انکار عدالت.[16] دادگاه در karkey تصمیمات دادگاه عالی پاکستان را تحلیل کرد, که مبنای ادعای سرمایه گذار را تشکیل می دهد.[17] درمان های محلی تمام شد karkey, از این رو آنها در این مورد مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفتند.
قابل ذکر است که دادگاه در karkey در یک حکم داخلی غیرعقلانی و خودسری میدانستند و بدون توسل به معیار سنتی نفی عدالت، آن را مصادرهکننده میدانستند..[18] این واقعیت که این جایزه در 2017 می تواند به افزایش پذیرش سلب مالکیت قضایی توسط داوری سرمایه گذار-دولت اشاره کند, در مقایسه با 2009, زمانی که سایپم جایزه تحویل داده شد.
قاعده اتلاف راه حل های محلی در انکار عدالت و دعاوی سلب مالکیت قضایی در داوری سرمایه گذار-دولت
انکار دعاوی عدالت مستلزم فرسودگی راه حل های محلی است
تفاوت اساسی بین سلب مالکیت قضایی و نفی عدالت در داوری سرمایه گذار-دولت در فرسودگی راه حل های محلی است. این یک پیامد عملی مهم جداسازی سلب مالکیت قضایی از نفی عدالت است.
فرسودگی راه حل های محلی یک قاعده مندرج در معاهدات سرمایه گذاری دوجانبه متعدد است. به درستی توسط مقاله توضیح داده شده است 26 کنوانسیون ICSID: "یک کشور متعاهد ممکن است به عنوان شرط رضایت خود برای داوری طبق این کنوانسیون ، فرسودگی راههای محلی اداری یا قضایی را الزامی کند.."
به عبارت دیگر, قاعده منسوخ شدن راه حل های محلی، سرمایه گذار را ملزم می کند که ادعای خود را تا آخرین مرحله قضایی داخلی موجود قبل از اینکه چنین سرمایه گذار بتواند به داوری متوسل شود، در دادگاه های داخلی مطرح کند..
برای انکار ادعاهای عدالت، چارهجوییهای محلی طاقتفرسا الزامی است.[19]
دادگاه در لوون - ایالات متحده دلیل این الزام را در کلمات زیر توضیح می دهد: "[آ] تصمیم دادگاه که از طریق فرآیند قضایی قابل اعتراض باشد به منزله انکار عدالت نیست".[20]
سلب مالکیت قضایی مستلزم فرسودگی راه حل های محلی نیست
متقابلا, به نظر نمیرسد در دعاوی داوری سرمایهگذار-دولت براساس سلب مالکیت قضایی، راهحلهای محلی طاقتفرسا یک الزام سختگیرانه باشد..[21]
برای مثال, که در سایپم, بنگلادش سعی کرد دلایلی را ارائه کند که به ایالات متحده اجازه داده بود در آن پیروز شود لوئین, یعنی این واقعیت که ادعاها باید از طریق انکار عدالت تجزیه و تحلیل شوند و راه حل های محلی تمام نشده است..[22]
دادگاه به دنبال این بود که بررسی کند که آیا پیگیری دعوی در دادگاه های داخلی معقول است یا خیر. دادگاه پرسید: "به عبارت دیگر, اتلاف راه حل، شرط ماهوی ادعای معتبر برای خلع ید از طریق اقدامات قوه قضائیه است.?"[23]
پاسخ دادگاه به سؤال خود به شرح زیر بود: "در حالی که دیوان با طرفین موافق است که سلب مالکیت توسط دادگاه ها مستلزم این است که دادگاه ها’ مداخله غیر قانونی بود, این بدان معنا نیست که سلب مالکیت توسط دادگاه لزوماً مستلزم انکار عدالت است.. بر این اساس, مایل است در نظر داشته باشد که اتلاف راه حل های محلی یک الزام اساسی برای تشخیص سلب مالکیت توسط دادگاه نیست.."[24]
دادگاه استدلال های بنگلادش را رد کرد, که تا حدی بر آن تکیه کرد لوئین, و با ادعای سایپم موافقت کرد که این یک مورد مصادره قضایی است, که نیازی به درمان های محلی نداشت.[25]
سخنان پایانی
در حالی که مفهومی غیرعملی و بد تعریف شده است, سلب مالکیت قضایی احتمالاً رویه قضایی جدیدی ایجاد می کند و مبنای ادعاهای جدید در داوری سرمایه گذار-دولت را تشکیل می دهد..
چند نکته عملی از آن وجود دارد, اغلب متناقض, رویه قضایی سلب مالکیت قضایی و نفی عدالت.
کشورهای طرف داوری سرمایهگذار-دولت ممکن است منافع مشخصی در طرح ادعاهای سرمایهگذاران مربوط به اقدامات قوه قضاییه یا سازمان حقوقی و قضایی آن به عنوان انکار دعاوی عدالت داشته باشند.. انکار عدالت آستانه بالایی برای رسیدن است و معمولاً سرمایهگذار را میطلبد تا راهحلهای محلی را تمام کند.. می تواند, از این رو, دفاعی قابل دوام برای کشورها باشد.
متقابلا, سرمایهگذاران طرف داوری سرمایهگذار-دولتی که با یک اقدام بالقوه مصادرهکننده ارگان قضایی یک دولت مواجه میشوند، میتوانند ادعای سلب مالکیت قضایی کنند.. این می تواند به آنها اجازه دهد تا از آستانه سخت گیرانه انکار عدالت و قاعده فرسودگی راه حل های محلی اجتناب کنند..
این موارد به دلیل ماهیت متناقض و تکاملی رویه قضایی مربوط به سلب مالکیت قضایی محدود شده است., و با توجه به ویژگی های هر مورد.
باید دید که آیا سلب مالکیت قضایی در احکام داوری سرمایهگذار-دولت در آینده بیشتر توضیح داده شده و تعیین حدود میشود یا اینکه با انکار عدالت ادغام میشود..
[1] V. ارسال شد, "مصادره قضایی در حقوق سرمایه گذاری بین المللی", فصلنامه حقوق بین الملل و تطبیقی 70.1 (2021), پ. 166.
[2] OAO Taftneft - اوکراین, UNCITRAL, جایزه در محاسن, 29 جولای 2014, برای. 459.
[3] دیدن م. ساتوروا, سلب مالکیت قضایی یا نفی عدالت? یادداشتی در مورد سایپم مقابل بنگلادش, بین المللی. A.L.R. 2010, 13(2), 35-41; آ. موره, سلب مالکیت توسط دادگاه ها: مصادره است یا نفی عدالت?", مسائل معاصر در داوری و میانجی گری بین المللی: مقالات فوردهام (بریل نیجهوف, 2011); م. ساتوروا, «انکار عدالت پنهان شده است?داوری سرمایه گذاری و حمایت از سرمایه گذاران خارجی در برابر تخلفات قضایی, I.C.L.Q. 2012, 61(1), 223-246.
[4] م. ساتوروا, سلب مالکیت قضایی یا نفی عدالت? یادداشتی در مورد سایپم مقابل بنگلادش, بین المللی. A.L.R. 2010, 13(2), 35-41.
[5] ج. Paulsson از, نفی عدالت در حقوق بین الملل (2009), پ. 204.
[6] رابرت آذینیان, کنت داویتیان, & الن باکا v. ایالات متحده مکزیک, پرونده شماره ICSID. ARB(از)/97/2, جایزه, 1 نوامبر 1999, برای. 102.
[7] Iberdrola Energía S.A. v جمهوری گواتمالا, پرونده شماره ICSID. ARB/09/5, جایزه نهایی, 17 اوت 2012, برای. 444.
[8] پایین و پایین (ایالات متحده آمریکا.) v. ایالات متحده مکزیک, کمیسیون دعاوی عمومی, تصمیم گیری, 15 اکتبر 1926, برای. 4.
[9] از جمله موارد دیگر, شورون کورپ و تکساکو پترولیوم در مقابل اکوادور (دوم), شماره پرونده PCA. 2009-23, دومین جایزه جزئی در مسیر دوم, 30 اوت 2018, برای. 8.24; Liman Caspian Oil BV و NCL Dutch Investment BV v جمهوری قزاقستان, پرونده شماره ICSID. ARB/07/14, گزیده های جایزه, 22 ژوئن 2010; Rumeli Telekom A.S. و Telsim Mobile Telekomunikasyon Hizmetleri A.S.. v جمهوری قزاقستان, پرونده شماره ICSID. ARB / 05/16, جایزه, 29 جولای 2008; اسپیریدون روسالیس در رومانی, پرونده شماره ICSID. ARB/06/1, جایزه, 7 دسامبر 2011; Swisslion DOO Skopje - جمهوری مقدونیه یوگسلاوی سابق, پرونده شماره ICSID. ARB / 09/16, جایزه, 6 جولای 2012.
[10] شرکت میدان نفتی تگزاس. v. دولت جمهوری اسلامی ایران, دادگاه دعاوی ایران و آمریکا, جایزه در پرونده شماره. 43 (258-43-1) ماه اکتبر 8, 1986, سالنامه داوری تجاری, جلد. XII; Rumeli Telekom A.S. و Telsim Mobile Telekomunikasyon Hizmetleri A.S.. v جمهوری قزاقستان, پرونده شماره ICSID. ARB / 05/16, جایزه, 29 جولای 2008, برای. 702.
[11] گروه لوون, Inc و ریموند ال. لوون - ایالات متحده آمریکا, پرونده شماره ICSID. ARB(از)/98/3, جایزه, 26 ژوئن 2003, بهترین. 137, 217.
[12] شناسه. برای. 217.
[13] Lion Mexico Consolidated LP v. ایالات متحده مکزیک, پرونده شماره ICSID. ARB(از)/15/2, جایزه, 20 سپتامبر 2021, برای. 603.
[14] سایپم - بنگلادش, پرونده شماره ICSID. ARB / 05/07, جایزه, 30 ژوئن 2009, برای. 181.
[15] همانجا.
[16] Karkey Karadeniz Elektrik Uretim A.S.. v جمهوری اسلامی پاکستان, پرونده شماره ICSID. ARB/13/1, جایزه, 22 اوت 2017, برای. 550.
[17] شناسه. برای. 648.
[18] شناسه. بهترین. 556, 645.
[19] گروه لوون, Inc و ریموند ال. لوون - ایالات متحده آمریکا, پرونده شماره ICSID. ARB(از)/98/3, جایزه, 26 ژوئن 2003, برای. 151; آنتوان ابولهود و لیلا بونافه ابولهود علیه جمهوری کنگو, ICSID مورد شماره ARB/10/4, جایزه, 7 فوریه 2014, برای. 466.
[20] گروه لوون, Inc و ریموند ال. لوون - ایالات متحده آمریکا, پرونده شماره ICSID. ARB(از)/98/3, جایزه, 26 ژوئن 2003, برای. 153.
[21] سایپم S.p.A. v. جمهوری خلق بنگلادش, پرونده شماره ICSID. ARB / 05/07, جایزه, 30 ژوئن 2009, بهترین. 179 به 181.
[22] شناسه. بهترین. 177-178.
[23] شناسه. برای. 176.
[24] شناسه. برای. 181.
[25] شناسه. بهترین. 179-181.