قانون ساز و کار حل اختلاف دریاها یک حوزه علمی است, اقتصادی, و منافع سیاسی در جایی که رابطه بین حقوق عمومی و خصوصی در تکامل کامل است و دائماً چالش های جدیدی را نشان می دهد.
هدف از سخنرانی و تحلیل حاضر ، ایجاد یک انجمن برای تأمل در مورد تحولات اخیر در رابط حقوق بین الملل عمومی و خصوصی است.. تاریخی, قانون دریا بین حوزه های عمومی و خصوصی تقسیم شد. ما بیشتر از این در رابطه با روابط بین الملل صحبت می کنیم و مسائل خصوصی غالباً به تجسس یا قانون دریانوردی منتقل می شوند (پرداختن به وامها, صدمه به دریانوردان, و غیره). با این حال, قانون دریا به حوزه های عمومی و خصوصی سفر می کند و حقوق بین الملل عمومی به تدریج وارد سیستم حقوقی ملی می شود تا از طریق روش هایی که افراد را تحت تأثیر قرار می دهد در تعدادی از موضوعات, مثلا, ایمنی, جهت یابی, حفاظت از محیط زیست, حفاظت و بهره برداری از منابع, تحقیق علمی, صلاحیت مدنی و جزایی. همچنین, شرکت های نفتی بسیار محدود به محدود کردن مناطق دریایی هستند و ناوگان های ماهیگیری به حقوق و تعهدات خود در منطقه اقتصادی انحصاری نگران هستند. (EEZ). فعالیت های خصوصی غالباً عامل ایجاد کننده اختلافات بین ایالات و حقوق و تعهدات در دریا است. این درگیری ها روش های حل و فصل اختلافات را طلب می کنند و بسیاری از آنها از سیستم های حقوقی ملی وام گرفته شده اند.
در پی شروع به کار در 1994 از 1982 قانون کنوانسیون دریا (LOSC), روش حل و فصل اختلافات شکوفا شد و موج بیست سال بعد همچنان در حال افزایش است. ایالت ها اکثراً در این اشکال روش های حل اختلاف ، بازیگران برجسته باقی می مانند ، اما برخی راهکارهایی وجود دارد که بازیگران خصوصی بتوانند در آن نقش داشته باشند ، زیرا منافع آنها تقریباً همیشه در معرض منافع بازیگران دولت است..
از این پس راه حل اختلاف طبق قانون دریا از آن زمان شکوفا شده است 1994 و پیشرفت های مهم و موارد برجسته خواهد شد:
- مذاکره
- پادرمیانی
- آشتی
- داوری
- حل و فصل قضایی
- کمیسیون قفسه قاره
نمای کلی قانون کنوانسیون دریا (LOSC)
قانون کنوانسیون دریاها می کوشد تا تقریباً همه جنبه های قانون دریاها را به طور جامع تنظیم کند, قوانینی را برای شکل گیری خطوط مقدماتی و آب های داخلی تنظیم کنید, و در چندین منطقه دریایی (دریای سرزمینی, منطقه پیوسته, منطقه انحصاری اقتصادی, قفسه قاره ای و فلات قاره تمدید شده, دریاهای بلند و منطقه عمیق دریا).
برای جزایر امکان تولید برخی یا همه مناطق دریایی امکان پذیر است. مقاله 121 قانون کنوانسیون دریا تصریح می کند که "جزیره" نوعی از زمین در بالای آب در جزر و مد است که می تواند همه مناطق دریایی را تولید کند اگر بتواند سکونت انسان و زندگی اقتصادی را حفظ کند.. با این حال, جزیره ای که به تنهایی نمی تواند سکونت انسان و زندگی اقتصادی را حفظ کند "سنگی" است که فقط باعث ایجاد دریاهای سرزمینی می شود.
قانون کنوانسیون دریا همچنین قوانینی را در رابطه با تنگه ها ارائه می دهد, مجمع الجزایر, دریاهای محصور, حالات خاموش, قوانین در مورد صلاحیت کشتی های اقیانوس.
قسمت 11 کنوانسیون در طی مذاکرات توجه زیادی را به خود جلب کرده است زیرا قوانینی در رابطه با بهره برداری از منطقه عمیق دریا و ساختارهای نهادی فراهم می کند (از جمله یک مشاور و یک مجلس).
قسمت 12 کنوانسیون قوانینی را برای حفاظت از محیط زیست از مناطق دریایی تعیین می کند. برخی از این قوانین به عنوان یک معاهده پیشرفته قانون محیط زیست درج شده در قانون کنوانسیون دریا در نظر گرفته می شوند.
از آنجا که 1994, ما مجموعه ای از قوانین کاملاً مفصل را در رابطه با رفتار بازیگران ایالتی و غیر دولتی در رابطه با دریاها به دست آورده ایم. این قوانین برای ارزیابی اینکه آیا یک رفتار مجاز است یا نه ، یک الگوی ارائه می دهد.
برخی از این قوانین کاملاً واضح نیست, مانند قوانین مربوط به تعیین مناطق بین ایالات. در صورت بروز اختلاف در مناطق ، به قوانین مناسب مراجعه می کنیم, این کنوانسیون تصریح می کند که روند به منظور تضعیف منطقه اقتصادی است, منطقه انحصاری اقتصادی, فلات قاره "برای دستیابی به یک راه حل عادلانه بر اساس قوانین بین المللی تحت تأثیر توافق قرار می گیرند", که یک روش نسبتاً مشخص نشده برای گفتن این است که کشورها برای رسیدن به توافق باید باهم جمع شوند و با ایده های منصفانه هدایت شوند, اما چگونگی پیشبرد روند تعیین محدودیت را ارائه نمی دهد. در صورتي كه كشورها نتوانند بدون مقدار معقول زماني به توافق برسند, از آنها انتظار می رود که طبق قانون کنوانسیون دریایی که در قسمت بخش ارائه شده است به مراحل حل و فصل اختلاف نظر متوسل شوند 15 کنوانسیون.
قسمت 15 کنوانسیون یک سیستم بسیار خلاقانه برای حل و فصل اختلافات ایجاد می کند. بخش 1 شامل رویه های اختلاف اجباری نیست و از کشورها می خواهد که مذاکرات را دنبال کنند, پادرمیانی, آشتی. در صورت عدم حل این اختلافات, بخش 2 مراحل اختلافات اجباری را ارائه می دهد که شامل دادگاه بین المللی حقوق دریا است (ITLOS) تحت ضمیمه VI, دیوان بین المللی دادگستری (دیوان بین المللی دادگستری), ایجاد یک دادگاه داوری تحت ضمیمه VII, و ایجاد یک دادگاه ویژه داوری که به عنوان یک هیئت خبره تشکیل شده است, لزوماً وکلا نیستند, برای مقابله با اختلاف ناشی از یک منطقه خاص (به عنوان مثال. شیلات, محیط دریایی, تحقیق علمی, جهت یابی, و غیره.).
جنبه ابتکاری حل اختلاف طبق قانون کنوانسیون دریا این است که برای حل و فصل اختلافات به صورت اجباری یک روش واحد تحمیل نمی کند بلکه امکان انعطاف پذیری زیادی را فراهم می آورد.. چگونه می داند کدام خیابان را باید طی کند? هنگام پیوستن به کنوانسیون, اعضای جدید یکی از چهار مکانیسم ذکر شده در بالا را انتخاب می کنند. وقتی اختلاف پیش می آید و هر دو طرف پس از پیوستن سازوکار یکسانی را انتخاب کرده اند, آنها موظفند از آن استفاده کنند. هنگامی که یک عضو نتوانسته است انتخاب کند, در نظر گرفته می شود که یک دادگاه داوری را طبق ضمیمه VII بصورت پیش فرض انتخاب کرده باشید. هنگامی که هر دو طرف پس از پیوستن گزینه های مختلفی را انتخاب کرده اند, هر دو تصور می شود که یک دادگاه داوری را تحت ضمیمه VII انتخاب کرده اند. در پیراهن, داوری روند پیش فرض است.
در طی مذاکرات منتهی به تدوین کنوانسیون, تعیین برخی از موارد منفجره اتوماتیک و اختیاری برای روشهای حل اختلاف اجباری مهم تلقی می شد. این موارد در بخش ارائه شده است 3 از قسمت 15 و شامل, از جمله, یک استثناء خودکار برای حل اختلاف اجباری است که مانع از تعیین صید مجاز برای صید قبل از دادگاه حقوق بشر می شود, ITLOS یا یک دادگاه داوری. همچنین موارد حفره ای اختیاری وجود دارد که توسط یک کشور پس از پیوستن به کنوانسیون می تواند استناد کند (به عنوان مثال. ممکن است یک عضو تصمیم بگیرد که حل اختلاف اجباری را با توجه به اختلاف در مورد محدودیت ها قبول نکند, اختلافات مربوط به خلیج های تاریخی, یا اختلافات مربوط به فعالیت های نظامی). مثلا, هنگامی که چین قانون کنوانسیون دریا را تصویب کرد, این سه استثناء اختیاری را فراخواند و سپس ادعا كرد كه هیچ مبنایی برای پیگیری هرگونه ادعای مربوط به این امور از چین وجود ندارد.
حتی وقتی دولتها پس از پیوستن به کنوانسیون ، برخی از وسایل حک شده اختیاری را انتخاب کنند, با این وجود آنها موظف هستند روشهای حل اختلاف اجباری مانند مذاکرات را دنبال نکنند, وساطت و آشتی. اما اینها منجر به تصمیمات قانونی لازم الاجرا نمی شود.
اکنون وجود دارد 167 اعضای دولت در کنوانسیون حقوق دریا و 147 کشورهای عضو طرف 1994 توافق نامه مربوط به بستر دریا ("توافق نامه مربوط به اجرای قسمت XI کنوانسیون حقوق ملل متحد در مورد قانون دریا 10 دسامبر 1982"). از آنجا که 1994, تلاش های بیشتری برای روشن شدن قانون دریا انجام شده است, برخی توافق نامه ها جهانی است (به عنوان مثال. برخورد با مناطق عبور ماهی) یا منطقه ای (به عنوان مثال. منابع ماهی در یک منطقه خاص), برخی از آنها دو طرفه هستند, دیگران با خراب کشتی سروکار دارند, آثار فرهنگی, و غیره. همه این موافقت نامه ها مقررات کاملاً پیچیده ای را تشکیل می دهند که همواره باید در برابر قوانین قاطع قوانین بین المللی عرفی مورد توجه قرار گیرند..
هنگامی که قانون کنوانسیون دریا در دهه 1970 و 1980 مورد مذاکره قرار گرفت, در مورد بهره برداری از منابع مربوط به بستر عمیق علاقه زیادی وجود داشت كه بعداً كاهش یافت زیرا راه های دیگر برای جایگزینی برخی مواد معدنی مورد استفاده قرار می گرفتند. (به عنوان مثال. مواد مصنوعی, منابع جدید برای مواد معدنی موجود در زمین به ویژه در کشورهای در حال توسعه). با این حال, در گذشته 10 سال ها, به نظر می رسد که علاقه به Deed Seabed دوباره افزایش یافته است ، همانطور که از افزایش زیاد برنامه های دریافت شده توسط سازمان بین المللی دریاها از شرکت هایی که مایل به انجام اکتشاف Seabed و پیشرفت تکنولوژی اجازه می دهند نشان داده شده است..
اشکال قانون حل اختلاف اختلاف در دریا
مذاکره
قوانین مفصل طبق قانون معاصر دریا, افزایش علاقه به بهره برداری از منابع و تهدید سازوکارهای حل اختلاف اجباری ، کشورها را به سمت مذاکره تشویق می کند. شناسایی این واقعیت که مذاکرات در حال پیشروی است دشوار است زیرا دولتها غالباً آنها را ساکت می کنند. مطالعات نشان داده اند 16 مذاکرات از 1994 به 2012, برخی از آنها موفق بودند, مانند 2003 مذاکره بین آذربایجان, قزاقستان و فدراسیون روسیه, این 2004 مذاکره بین استرالیا و نیوزلند, این 2008 پیمان تعیین محدودیت های موریس - سیشل ائز, و غیره.
مذاکرات گاهی منجر به حل اختلاف در قالب پیمان یا شکل های دیگر سازوکارهای حل اختلاف می شود. مذاکره تا کنون روش حل اختلاف است که توسط دولتها و سایر راهها ترجیح داده می شود فقط وقتی مذاکرات متوقف شود.
در زمینه مرزبندی, برخی از معایب واقعی در پیگیری سازوکارهای اختلاف اجباری و مزایای قابل توجه در مذاکره وجود دارد. در طی مذاکرات, طرفین کنترل بر یک سری از موضوعات بسیار مهم از جمله نتیجه دقیق مرزها را حفظ می کنند, نحوه تعریف خط, شرایط و زمان توافق و نحوه ارائه توافق نامه به صورت عمومی. به طور کلی اعتقاد بر این است که دادخواهی همیشه برای طرفین خطر دارد و دامنه یافته های حقوقی که در اختیار دادگاه قرار دارد محدودتر از محدوده گزینه های باز برای مذاکره کنندگان است.. همچنین, هنگام حضور در دادگاه با استفاده از قوانین بین المللی, احزاب در یک چارچوب خاص فعالیت می کنند که فاقد انعطاف پذیری است و فضای کمی برای خلاقیت باقی نمی گذارد و تمایل دارد همیشه طرف مقابل طرفداری کند در حالی که نتواند منافع همه بازیگران را در نظر بگیرد. با این حال, در طول مذاکرات, طرفین روند توسعه مشترک را در فضای دریایی دنبال می کنند و می توانند اختلاف حقوقی را کنار بگذارند تا بر اقدامات عملی برای تأمین هدف اصلی هر طرف تمرکز کنند, به ویژه هنگامی که هر طرف مایل به دنبال انواع مختلف استثمار است.
پادرمیانی
در مقابل, ایالات به ندرت به واسطه گری یا دفاتر خوب متوسل می شوند. مثلا, این 2015 میانجیگری OAS اختلاف بین مرزهای بلیز و گواتمالا این اختلاف را برطرف نکرده و باعث شده طرفین موضوع را به دادگاه بین المللی دادگستری برسانند.
آشتی
آشتی در قسمت ارائه شده است 15 قانون کنوانسیون دریا اما تقریباً هرگز توسط دولتها مورد استفاده قرار نمی گیرد. را 1981 اختلاف نظر در مورد قفسه قاره ایسلند / نروژ در مورد جزیره جی ماین یکی از معدود مصالحی است که تاکنون به ثبت رسیده است.
دولتها تمایل به استفاده از مصالحه ندارند زیرا وقتی تصمیم بگیرند کنترل اختلاف را كنار بگذارند و اجازه ی تصمیم رسمی از طرف شخص ثالث را بگیرند., کشورها ترجیح می دهند همه راه را به یک تصمیم نهایی الزام آور برسانند. فایده ای که به نظر می رسد بسیار شبیه به داوری است ، بدون بهره مند شدن از اطمینان قانونی ناشی از صدور جایزه داوری ، چیز چندانی ندارد.. همچنین, کشورها همچنین ترجیح می دهند که یک داوری را از دست بدهند و این دلیل را دارند که این جایزه را به جای از دست دادن مصالحه کنار بگذارند و هیچ پایه قانونی برای کنار گذاشتن نتیجه ندارند..
داوری
گاهی, طرفین در جریان مذاکرات به بن بست خواهند رسید اما با این وجود باید اختلاف را حل کنند زیرا ممکن است در غیر این صورت نتوانند از منابع استفاده کنند. آنها سپس به حل اختلاف اجباری روی خواهند آورد. برخی کشورها, مانند نیکاراگوئه, با این فرآیند بسیار آشنا هستند و در موارد متعددی قبل از ICJ در موارد مختلف ظاهر شده اند. کشورها با این روند آشنا تر می شوند, احتمالاً آنها در آینده قانون اجباری حل اختلاف دریا را ترجیح می دهند.
از آنجا که 1994, داوری به محبوب ترین وسیله برای حل و فصل اختلافات دریایی تبدیل شده است. براساس ضمیمه VII کنوانسیون قانون دریا, دادگاه ها تشکیل شده است 5 داوران, هر یک از طرفین اختلاف یک داور را تعیین می کنند و آنها مشترکاً سه نفر باقی مانده را تعیین می کنند. در صورت نیاز, رئیس جمهور ITLOS به عنوان مرجع انتصاب خدمت می کند. دادگاه داوری تصمیم می گیرد در مورد رویه های خود تصمیم بگیرد که انعطاف پذیری زیادی را فراهم می کند.
برخی از نمونه های داوری LOSC ضمیمه VII شامل موارد زیر است:
- استرالیا و نیوزلند v. ژاپن ("داوری جنوبی Bluefin Tuna")
- ایرلند v. بریتانیا ("داوری گیاه Mox")
- مالزی v. سنگاپور ("داوری احیای زمین")
- باربادوس در مقابل. ترینیداد و توباگو داوری محدودیت دریایی
- گویان v. داوری تعیین حدود دریایی سورینام
- بنگلادش در مقابل. هند ("داوری مرز دریایی بنگال")
- موریس V. بریتانیا ("داوری مجمع الجزایر Chagos")
- آرژانتین در مقابل. غنا ("ARA Libertad Arbitration")
- فیلیپین v. چین ("چین جنوبی / داوری دریای فیلیپین غربی ")
- مالت v. سائو تومه و پرینسیپ ("داوری تمامیت دوزگیت")
- هلند در مقابل. فدراسیون روسیه ("داوری طلوع آفتاب قطب شمال")
- دانمارک در مورد جزایر فارو در مقابل. اتحادیه اروپا ("داوری هیرینگ آتلانتو-اسکاندین")
قانون کنوانسیون دریا چنین نیست, به خودی خود, در صدد رسیدگی به موضوعات حاکمیت بر قلمرو باشید. بنابراین مهم است که به خاطر داشته باشید, در تحلیل داوری های پیوست VII, هر زمان از دادگاهها خواسته شود که درباره کدام کشور حاکمیت بر یک قلمرو خاص حاکم باشد ، مشکلات قضایی ایجاد می شود.
مثلا, در داوری مجمع الجزایر Chagos, موریس ادعا کرد که دولت بریتانیا از مجمع الجزایر غیرقانونی است و قلمرو موریس باید شامل مجمع الجزایر چاگوس باشد. وقتی موریس اقدام به این کار کرد 2010, سعی کرد آنرا به شکلی تدوین کند که فقط به طور غیرمستقیم به موضوعات حاکمیت بپردازد. با این حال, در ماه مارس 2015, دادگاه دریافت که فاقد صلاحیت است زیرا اختلاف مستقیماً مربوط به حاکمیت است, که در صلاحیت آن نیست. دادگاه با این وجود اظهار داشت که برخی از موضوعات جزئی حاکمیت است, عناوین ادعاهای اساسی, می توان بر آن حكم كرد.
در فیلیپین v. داوری چین, فیلیپین فعالیت چین در دریای جنوبی چین و منطقه ساحل را به چالش می کشد و معتقد است که ادعاهای چین در مورد منطقه محدود شده توسط "خط نه خط" طبق قانون کنوانسیون دریا حلال نیست.. بنابراین فیلیپین در پی یافتن این موضوع هستند که ادعاهای چین راجع به این منطقه غیرقانونی است. فیلیپین همچنین از دادگاه می خواهد تا مشخص کند آیا برخی از ویژگی های ادعا شده توسط فیلیپین و چین به عنوان جزایر شناخته می شوند, و یک یافته در مورد حقوق فیلیپین فراتر از منطقه اقتصادی انحصاری آن. چین صلاحیت دیوان را رد می کند از جمله به این دلیل که اصل موضوع اختلاف حاکمیت است. جلسه رسیدگی به صلاحیت برای ماه ژوئیه تعیین شده بود 2015 و, در صورت یافتن صلاحیت, جلسه دادرسی در مورد شایستگی بعداً برگزار می شود 2015.
ایالات بیشتر و بیشتر از داوری استفاده می کنند زیرا دادگاه سریع تصمیم می گیرد و تصمیم گیری را به طرفین می دهد.. نزول داوری این واقعیت است که گرانتر از مراحل دادگاه است.
تسویه قضایی
- ITLOS
یکی از ویژگیهای مهم کنوانسیون قانون دریا ایجاد یک نهاد جدید است, دادگاه بین المللی حقوق دریا (ITLOS) در هامبورگ, که ممکن است هر دو مورد بحث انگیز و غیر مشاجره را برای حل مسئله اختلاف در دریا بشنود.
21 قضات انتخاب شده برای 9 سال ها توسط طرف های دولت در ITLOS خدمت می کنند. هر دولت عضو می تواند حداکثر دو کاندیدا را معرفی کند. روندی برای اطمینان از توزیع عادلانه بین داوران انجام می شود و مدت یک سوم آنها هر سه سال یکبار منقضی می شود. ITLOS از نظر داشتن ماندگاری نسبت به موسسه و سیستم چرخشی ، تا حدودی مشابه ICJ عمل می کند.
ITLOS این ویژگی را دارد که می تواند موارد "آزادی فوری" را که سریعاً اتفاق می افتد وقتی که یک کشور ساحلی یک کشتی خارجی و خدمه آن را ضبط کرده است ، بشنود. (معمولاً در منطقه اقتصادی انحصاری آن) و آن را وارد بندرهای خود کرد.
ایستادن محدود به بازیگران ایالتی نیست و اشخاص حقیقی یا حقوقی ممکن است در جلوی ITLOS ظاهر شوند (اگرچه مجبورند از کشور پرچم خود مجوز بگیرند).
با وجود در دسترس بودن این دادگاه بسیار مستحکم در هامبورگ که قادر به شنیدن پرونده های مشاجره آمیز و غیر مشاجره است, دادخواست قبل از ITLOS بسیار متوسط بوده است. را 22 موارد ثبت شده تقریباً مربوط به همه موارد مربوط به "آزادی سریع" است و ITLOS به ندرت تصمیم می گیرد موارد راجع به شایستگی تصمیم گیری کند. اگرچه ایالتها اکثراً ترجیح می دهند جلوی دادگاه دادگستری بروند, موارد بیشتر و بیشتری قبل از ITLOS ثبت شده است (مانند مورد ITLOS شماره. 16 "اختلاف در مورد محدود کردن مرز دریایی بین بنگلادش و میانمار در خلیج بنگال "و پرونده شماره ITLOS. 23 "اختلاف در مورد محدود کردن مرز دریایی بین غنا و ساحل عاج در اقیانوس اطلس ").
- دیوان بین المللی دادگستری
بی شک, مجمع شماره یک برای کشورهایی که خواهان حل و فصل قضایی در رابطه با قانون دریا هستند ، دادگاه بین المللی دادگستری است (دیوان بین المللی دادگستری) که محدود به قانون مسائل دریا نیست و ممکن است در مورد مسائل دریایی و حاکمیت تصمیم بگیرد.
از آن زمان برخی از احکام دادگاه بین المللی حقوق بشر در مورد قانون دریا 1994 عبارتند از:
- 1998 صلاحیت شیلات (اسپانیا v. کانادا) 2001 محدودیت دریایی و سوالات ارضی (قطر v. بحرین)
- 2002 مرز زمینی و دریایی (کامرون v. نیجریه: مداخله گینه استوایی)
- 2007 اختلافات ارضی و دریایی در دریای کارائیب (نیکاراگوئه در مقابل. هندوراس)
- 2012 اختلافات ارضی و دریایی (نیکاراگوئه در مقابل. کلمبیا)
- 2009 محدودیت دریایی در دریای سیاه (رومانیایی v. اوکراین)
- 2014 اختلاف در دریایی (پرو. شیلی)
- 2014 نهنگ در قطب جنوب (استرالیا در مقابل. ژاپن: نیوزیلند مداخله می کند)
فقه ICJ نسبتاً محکم است و در درک ما از چگونگی تصمیم گیری در مورد اختلافات دریایی نقش بسزایی دارد.. مثلا, برای سالهای زیادی, روش شناسی مورد استفاده برای تعیین محدودیت کاملاً نامشخص بود ، اما در دهه های گذشته فقه, به ویژه در رابطه با اختلافات دریای سیاه, رویکرد سه بخشی برای تعیین محدودیت ایجاد کرده است (اولین, دادگاه با استفاده از نقاط پایه در سواحل هر دو کشور طرف دعوا در مورد تعیین مرز ، خط اعتدال موقت را ترسیم می کند.; دومین, دادگاه به عواملی که خواستار تعدیل هستند مانند یک دست انداز کوچک در سواحل یک کشور در نظر گرفته می شود که به طور جدی بر خط استوایی موقت تأثیر می گذارد; سوم, دادگاه تحلیلی از تناسب را انجام می دهد و بدین وسیله به دو قسمت از آب محدود نگاه می کند, به نسبت و در خط ساحلی نگاه می کند و تصمیم می گیرد که آیا عدم تناسب قابل توجهی در فضاهای دریایی اعطا شده به هر ایالت وجود دارد یا خیر.). در رویکرد دادگاه انعطاف پذیری زیادی وجود دارد و فقه معاصر آن زمینه را نشان می دهد, به ویژه در حضور جزایر یا سایر ویژگیها, مهم است. بسته به اندازه آنها, جزایر بعضی اوقات اهمیت زیادی خواهند داشت و تعیین کننده محل ترسیم خط موزون موقت است, یا بعضاً توسط دادگاه کنار گذاشته می شود و در تصمیم گیری مورد استفاده قرار نمی گیرد.
ملاحظات جغرافیایی نیروی غالب این موارد است. موضوعاتی درباره اینکه کدام نهاد دولتی باید در کدام منطقه حق داشته باشد, منابع اقتصادی و اینکه کدام بازیگر از نظر محیطی سالم تر است ، در نظر گرفته نمی شوند.
- نظرات مشورتی
ICJ یا ITLOS ممکن است نظرات مشورتی ارائه دهد. ITLOS اخیراً اولین نظر مشورتی خود را برای کمیسیون شیلات منطقه ای زیر منطقه ای آفریقای غربی منتشر کرد. کمیسیون از ITLOS چهار سؤال راجع به آن پرسید, از جمله, حقوق و تعهدات کشورهای پرچم و ساحل در مورد ماهیگیری در منطقه اقتصادی انحصاری. زمینه این درخواست ، ادعاهایی از سوی دولتهای آفریقا مبنی بر عدم رعایت صحیح کشتی های خود در مورد کشورهای سوم بود. بیست و دو کشور عضو کنوانسیون قبل از ITLOS بیانیه های کتبی ارائه دادند. بی شک, بیشتر نظرات آینده را در آینده خواسته می شود تا راهنمایی های بیشتری راجع به حقوق و تعهدات کشورها براساس قوانین بین المللی دریافت کنند.
همچنین امکان به دست آوردن نظر مشورتی از اتاق اختلاف اختلاف در دریا وجود دارد, زیر مجموعه ای از ITLOS که هم می تواند اختلافات بین بازیگران ایالتی و غیر دولتی را بشنود و هم عقاید مشورتی را صادر کند. که در 2011, این اولین نظر مشورتی خود را در مورد معدن دریایی ارائه داد.
- کمیسیون قفسه قاره
تحت LOSC, تقریباً هر ایالت به یک قفسه قاره می رسد 200 مایل دریایی اما ایالات گاهی اوقات استدلال می کنند که قفسه قاره آنها از این خط ادامه دارد. گسترش قفسه قاره یک کشور به آن امکان سوء استفاده از منابع را می دهد و همچنین توانایی سایر کشورها در بهرهبرداری از منابع موجود در منطقه را از بین می برد..
قانون کنوانسیون دریا کمیسیونی را برای شنیدن مطالبات متعدد قفسه قاره تمدید شده و استدلالهای علمی اساسی آنها ایجاد کرد.. این کمیسیون متشکل از 21 اعضا, کارشناسان حوزه زمین شناسی و فیزیک, چه کسی بر روی ادعاها حکمرانی خواهد کرد و توصیه ای را ارائه می دهد که در آن باید حد مجاز قفسه قاره کشیده شود و کدام یک, اگر دنبال شود, یک محدودیت الزام آور در نظر گرفته شده است برعکس همه طرفین LOSC.
هفتاد و هفت کشور برای دستیابی به چنین توصیه هایی به کمیسیون ارسال کرده اند و تاکنون بیست و دو توصیه صادر شده است.
نتیجه گیری در مورد قانون حل اختلاف اختلاف در دریا
طبق قانون دریا ، براساس قوانین مفصلی که اکنون در دسترس است ، در حال حل و فصل اختلافات است, علاقه روزافزون به منابع موجود در دریا و حفظ این منابع, و چشم انداز حل و فصل اجباری اختلاف بین بازیگران ایالتی.
اکنون اشکال جدید اختلاف ایجاد شده است. با افزایش دریاها از ذوب یخچال های طبیعی ، تغییرات جهانی آب و هوا باعث ایجاد اختلافات قابل توجهی می شود, یخ قطب شمال و گسترش آب به طور کلی. بنابراین مقدمات در حال تغییر هستند. بعضی از ملل, ایالت های جزیره, ممکن است یک روز حتی ناپدید شود.
منبع: سخنرانی Lalive, 15 جولای 2015, ژنو, در حال افزایش جزر و مد: حل اختلاف طبق قانون دریا, توسط استاد شان مورفی
بلندگوها: مارسلو کوهن, مایکل اشنایدر, شان مورفی
- خلاصه ای از اولیویه مارکز, Aceris Law LLC